آنیما و آنیمس
آنیما و آنیموس در مکتب روانشناسی تحلیلی کارل یونگ به عنوان بخشی از نظریه ناخودآگاه جمعی توصیف شده است. یونگ آنیموس را جنبه ناخودآگاه مردانه یک زن و آنیما را جنبه ناخودآگاه زنانه یک مرد توصیف می کند که هرکدام از روان شخصی فراتر می روند.
جنرال موسی خان سیاستمدار و جنرال نظامی در ارتش پاکستان در سالهای ۱۹۵۸ میلادی تا ۱۹۶۶ میلادی.
از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی پس از روی کار آمدن امیر عبدالرحمن، هزارههای خودمختار شدیداً تحت فشار حکومت مرکزی قرار گرفته و با مدد بعضی قبایل سنی مذهب به شدت سرکوب گردیدند و به مدت یک سده در انزوای سیاسی، اجتماعی و محرومیت اقتصادی فرورفتند.
درین زمان عدهای زیادی از هزارهها مورد کشتار و قتلعام صورت گرفت این عملکردها باعث شد تا آنان به کشورهای همجوار مانند آسیای مرکزی، ایران، نیمقارهٔ هند بریتانیا، عراق و سوریه مهاجر و متواری شوند. آن عده هزارهها که در شمال هندوکش میزیستند بهسوی روسیهٔ تزاری رفتند که بیشتر در شهرهای جنوبی روسیه باقی ماندند و نیز بعضی از اینان به ایران رفتند. مردم هزاره ساکن در ساحات روسیهٔ تزاری به دلیل شباهتهای ساختمان نژادی و چهرهٔ ظاهری کامل با مردم آن مناطق، به مرور زمان زبان، لهجه و هویت قومی خود را از دست دادند و در میان آنان حل و جذب شدند. این عده مردم فراری هزاره در مناطق روسیه تزاری پیشین از جمله ازبکستان، مرو ترکمنستان، قزاقستان و داغستان سکونت اختیار کردند. اما هزارههای شمال غرب مناطق هزارهنشین افغانستان بهسوی ایران مهاجرت کردند و در محلات اطراف مشهد ساکن شدند. این هزارهها بعدها به بربری و خاوری مشهور شدند. بخشی دیگر هزاره از جنوب شرق مناطق هزارهنشین افغانستان به سوی هند بریتانیا کوچیدند که در کویته واقع در پاکستان امروزی ساکن شدهاند. یکی از معروفترین شخصیتهای سیاسی و نظامی این هزارهها جنرال موسی خان میباشد که درجهٔ نظامی جنرال را در نظام پاکستان داشت. گروهی دیگری به کشورهای سوریه، عراق و هند ساکن شدهاند. این عده مردم هزاره که به سوی هند بریتانیا ایران، سوریه و عراق مهاجر شدند به لحاظ تفاوتهای ساختمان فیزیکی و نژادی نتوانستند با مردم این ساحات حل و مخلوط شوند بنابراین لهجه، فرهنگ و هویت قومی هزارگی خودها را از دست نداده اند.
جنگ داخلی افغانستان
پس از کودتای سال ۱۹۷۸ که در پی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کمکم هزارهها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کارهای سیاسی کردند و رهبران هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری حزبهای سیاسی خود را بنیانگذاری کردند. پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان و پایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیبالله افغانستان وارد جنگ داخلی شد. هزارهها با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست نو حزب، دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده میشد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد.
جنگ داخلی افغانستان
پس از کودتای سال ۱۹۷۸ که در پی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کمکم هزارهها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کارهای سیاسی کردند و رهبران هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری حزبهای سیاسی خود را بنیانگذاری کردند. پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان و پایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیبالله افغانستان وارد جنگ داخلی شد. هزارهها با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست نو حزب، دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده میشد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد.